ریحانه جونمریحانه جونم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
محمدرضا جونممحمدرضا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره
رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

گل های خوشبوی مامان وبابا

من مامان زینب مامان سه فرشته ی ناز هستم و خاطرات وروزمرگی هامون رو اینجا ثبت میکنم🌺

بالاخره انجام دادم

سلام بالاخره به هدفم رسیدم روز ۴شنبه۲۳بهمن ظهر با همسری به بیمارستان رفتیم بچه ها هم پیش عمه بودند  از ساعت ۱۱تاحدود ۲منتطر تخت خالی بودم بالباسهای عمل تا تخت بهم دادن،مامان پیشم بود تا ساعت ۸ونیم شب صدام کردن رفتم تو اتاق عمل تا انژیوکت زدن وبعد هم داروی بیهوشی دیگه هیچی نفهمیدم تاساعت ۱۲ونیم اوردنم بخش مامان وهمسر پیشم بودن کمی درد داشتم از دیشب ناشتا بودم فعلا تا فردا هم اجازه ی خوردن هیچ نداشتم،تشنم بود لبام خشک شده بود روز ۵شنبه وقتی سوند وشلنگی که تو بینیم بود درآوردن دیگه راه افتادم مامانی تا ساعت ده پیشم بود دیگه گفتمش برو استراحت کن خونه دوباره فردا صبح اومد که بردنم ازم عکس گرفتن از بچه ها بگم که مدام عکس ...
4 اسفند 1398
1